نگاه همه به پرده سينما بود. اکران فيلم شروع شد.
شروع فيلم: تصوير سقف يک اتاق بود. دو دقيقه از
فيلم گذشت، چهار دقيقه ديگر هم گذشت، هشت دقيقه ي
اول فيلم تنها تصوير سقف اتاق بود.
صداي همه درآمد. اغلب حاضران سالن سينما را ترک کردند.
ناگهان دوربين حرکت کرد و آمد پايين و به يک كودك
معلول قطع نخاع خوابيده روي تخت رسيد.
جمله زيرنويس فيلم:
اين تنها 8 دقيقه از زندگي اين انسان بود و شما طاقتش را نداشتيد.
پس قدر زندگيتان را بدانيد.