🔻قسمت دوم
#شهیده_محبوبه_افراز
مرحوم بهجت افراز(
#امالاسرا )
دختری که میخواست مثل مستضعفین زندگی کند
«محبوبه هم مانند رفعت واقعا به دستورهای اسلام مقید بود. با اینکه در دوران مبارزه، سنش کم بود؛ نوشتههای دفترچهاش نشان میدهد که چقدر احساسات مذهبی او قوی بود. محبوبه هیچ وقت بدون حجاب به دانشگاه نرفت. همیشه روسری و مانتو شلوار وجوراب ضخیم میپوشیدو حداقل لباس و خوراک را داشت. اغلب ساده پوش بود و از اول تا آخر زندگی هیچ تغییری در حجاب او به وجود نیامد.
محبوبه دلش میخواست مثل مستضعفین زندگی کند. تابستانها که بیکار بود به روستاهای اطراف تهران میرفت و به وضع بهداشت آنها رسیدگی میکرد. در آن زمان کفشهایی از جنس پلاستیک وجود داشت که براق و راحت بودند و معمولا پیرزنها آنها را میپوشیدند. محبوبه برای رفتن به روستا از این کفشها خریده بود. به او گفتم :«محبوبه جان چرا کفش اینجوری خریدی؟» گفت: «برای این است که روستاییان فکر نکنند من غیر آنها هستم. میخواهم کفشی که میپوشند، من هم بپوشم تا برای یک لحظه احساس نکنند که من از آنها بهتر و برتر هستم». یک روز از بیمارستان امام خمینی که در آن کار میکرد به خانه آمد. دیدم لبخند میزند گفتم: «چی شده؟» گفت:«امروز توی اتاق سرپرستاری بیمارستان نشسته بودم. یکی از خانمهای خدمتکار که کف بیمارستان را تمیز میکرد، برای نظافت آمد. سرپرستار به او گفت خانم روی میزها را هم دستمال بکش.» او جواب داد: «این دیگر کار من نیست کار این خانم است.» یعنی کار محبوبه است. چون محبوبه مثل خانم خدمتکار شلوار پوشیده بود، جوراب به پا داشت و روسری هم به سر داشت، روپوش سفید هم پوشیده بود، این خانم خیال کرده بود محبوبه هم یکی از خدمتکاران نظافت چی است.
#قرارگاه_خادم_الشهدا
#جهرم
@khadem_shohadajahrom