گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش می کرد. بچه ها هم با او شوخی می کردند : - اخوی دیر اومدی. - بـرادر می‌خوای بکُـشیمون از گُشنگـی؟ - عزیز جان ! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی‌بزرگ بودوسرِ آن بنـده‌ی خداپایین کارش که تمام شد. گونی را که زمین گذاشت همه شناختنش. او ڪسی نبود؛ "جز محمود کاوه"فرمانده ی لشکر (:♥️ 🌼|@khadem_shohadajahrom