ابراهیم دقایقی فرزند سردار شهید اسماعیل دقایقی می گوید: ✨ پدرم با وجود همه صحنه‌هایی که در جنگ دیده بودند، صحنه‌ای که رزمندگان زیر بمباران با آرامش می‌ایستادند و می‌خواندند را بیان می‌کنند. ✨ در 6 سالگی که مرا به جبهه برد، یک صحنه در ذهن من ماندگار شد، ساعت 5 صبح بلند شدم دیدم کسی اطراف من نیست، خیلی ترسیدم که کجا رفتند؟ زمانی که آمدم بیرون از شدت سرما گردنم را نمی‌توانستم تکان دهم، ولی دیدم در همان لحظه رزمندگان وضو می‌گیرند، خیلی تعجب کردم. ✨ پدرم توجه ویژه‌ای به داشت و اجازه نمی‌داد نماز جماعت برگزار نشود یا دیر انجام شود، موقع نماز اگر کسی جلو نمی‌رفت خودش به عنوان پیش نماز می‌ایستاد تا نماز جماعت خوانده شود.