🌸🌹‌ بهش گفتیم:‌ "نمیخوای زن بگیری؟"😉 گفت: "چرا نمیخوام؟"😄 فکر نمیکردم به این راحتی قبول کنه‌ ازدواج کنه...!!!‌😅😍 مادرم گفت:‌ "خب ننه...کیو میخوای...بگو تا واست‌ بگیرمش..."‌😂😂 "من یه زن میخوام که بتونه پشتـ ماشین باهام زندگی کنه..."‌😊 مادرم گفت:‌ "واااا...این دیگه چه صیغه ایه...!!!‌‌ آخه کدوم دختری حاضره میشه‌ همچین زندگی ای داشته باشه...؟!"‌😒 گفت:‌ "اگه میخوای من زن بگیرم،شرطش‌ همینه..‌.‌‌😁💕 زنی میخوام که زندگیم باشه...👌‌🙈🎀‌ هرجا میرم دنبالم بیاد..."‌‌‌ حرفش یه کلام بود...‌‌‌ بعد مدتی از پاوه برگشت...‌‌ "کسی رو که دنبالش بودم پیدا کردم... برام ازش خواستگاری میکنین یا نه...؟‌ 😄🌸‌ ‌ بهش گفتم:‌ "به همین سادگی!!!!؟"‌ "نه...همچین ساده هم نبود... بیچاره م کرد تا بعله رو گفت...‌😅💍 با تعجب گفتم:‌ "یعنی...‌ قبول کرد که پشت ماشین باهات‌ زندگی کنه...؟!!!"‌😮 خندید و گفت:‌ "تا اون ور دنیام برم دنبالم میاد..."‌‌😍‌ گفتم:‌ "مبارکه..."‌💐💖‌ چن بار ازش خواستگاری کرده بود...‌‌ اما هربار جواب رد شنیده بود...‌ عروس خانوم نیت چله روزه و دعای‌ توسل کرده بود...‌💏👫♥‌ با خودش عهد کرده بود که بعد چله...‌ به اولین خواستگار،جواب مثبت بده...‌ درست شب چهلم،دوباره ابراهیم ازش‌ خواستگاری کرده بود و بعله رو گرفته‌ بود…‌😍❤👑‌ (محمد ابراهیم همت منبع:برای خدا مخلص بود...)✉💍 @khademe_alzahra313