پدرش می گوید: هنگامی كه به شهادت رسید، در برابر پیكر مطهّرش شكسته ایستادم و چنین با او درد دل كردم: بابا! درست است كه من پدرت بودم، ولی در حقیقت تو برایم پدری كردی! تو به ما عزّت دادی! ما باید به تو افتخار كنیم! ما پنجاه شصت سال مسجد رفتیم، نماز خواندیم، به خیالمان كه كاری كرده ایم، اما وقتی شماها آمدید، دیدیم ما هیچ نیستیم! هیچ ... . شهید دل آذر معتقد بود كه 'بعد از هر پیروزی، ما باید خدا را سجده كنیم و دور از كبر و غرور، شب و روز به درگاه او گریه كنیم ... پس از هر پیروزی باید بیشتر به خدا نزدیك شد و به درگاه با عظمتش، احساس نیازمندی كرد. احساس نیازمندی فرمانده هان ما، باید نسبت به دیگران بیشتر باشد ...