👇👇👇👇 شب آخری که در منزل بود، بسیاری از دوستانش را به افطار دعوت کرد. به آنها می گفت: این وداع آخر من است و شب آخری است که در میان شما هستم. یکی از برادران روحانی که حال خود نیز شهید شده است، تعریف می کرد که یک ربع مانده بود به عملیات، دیدم شهید حسن پور در گوشه ای دراز کشیده و می گوید: احساس می کنم در منزلم هستم. بعد از شنیدن خبر شهادتش متوجه منظورش از واژه «منزل» شدم. منظورش منزل ابدی و آخرتش بود که آن را دیده و لمس کرده بود. می گفت که شب قبل، امام زمان(عج) را در خواب دیدم. نیمه های شب یکسری از برادران رزمنده هم محلی اش، دور شهید حسن پور جمع شدند. او به آنها گفت: فردا دیگر از میان شما می روم که با گریه های همرزمانش مواجه شده بود.