زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
فصل اول
قسمت 5⃣1⃣
ابراهیم همت گرچه غرق در کارهای
سروسامان دادن و راه اندازی تیپ
۲۷ لشکر محمد رسول الله و غرق
در آشناشدن با منطقه جنوب و
محاسن و معایب جنگیدن در
دشت با نیروهای دشمن بود😔
اماحتی یک لحظه هم خیالش از
یاد همسرش ،تنهایے،غربت و
مشکلات زندگے اش،خالی و آسوده
نبود😒😒😒
هر جا مے رفت و هر کارے مے کرد
ژیلا هم با او بود.😔😒
با او راه مے رفت.با او حرف مے
زد،با او سرما و گرما را تجربه
مے ڪرد و با او به دفاع از
کشورش مے پرداخت.😔😔
ژیلا هم همین طور بود .توے
خواب،توی بیدارے، توے
کوچه،توے خیابان و هرجا ڪه
بود ،هرجا ڪه خیالش مے رفت ،با
ابراهیم بود.😔😒
با همسرش ڪه تازه یڪ ماه بود با
او عروسے کرده بود و هنوز
نتوانسته بود ،با آرامش،بدون
دغدغه ی خاطر و به دور از
اضطراب ڪنارش بنشیند،😔😒😞
نگاهش کند،دست هایش را بگیرد و
سر بگذارد روے شانه هایش و
خستگے اش را بگیرد😔😒😞
ادامہ دارد...
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀