⊰•🕊🍃•⊱
#شهید_مسعود_عسگری جوان بیست و پنج سالهای که شوق پرواز در او باعث شد که بعد از دوبار تغییر رشته در دانشگاه، مسیر زندگی خود را به سوی آسمانها تغییر بدهد و به سمت آموزش خلبانی هواپیمای فوق سبک برود و در کنار آن انواع حرفه های دیگر از جمله خلبانی پاراگلایدر و سقوط آزاد را نیز فرا بگیرد.
مادر شهید میگوید :یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۴ مسعود پس از خوردن سحری به پارکینگ رفت و تا افطار مشغول تمیز کردن آن شد. پارکینگ مثل سمساری بود، مسعود تمام وسایلها را از پارکینگ به انباری پشتبام منتقل کرد. تنها با زبان روزه چندین مرتبه این پنج طبقه را طی کرد. حتی برگهای درختان حیاط را تمیز کرده بود و شیشههای پارکینگ را پاک کرده بود تا جای قطرات آب روی آن نمانده باشد.
با وجود خستگی بسیار، آن شب نیز مسجد ارگ مسعود ترک نشد.زمانیکه مسعود به شهادت رسید، جمعیت بسیاری آمده بود. برادرم نگران بود. به یاد آوردم، مسعود پارکینگ را تمیز کرده بود. به برادرم گفتم، «مسعود میدانست شهید میشود. خودش پارکینگ را آماده کرده است. فقط یک جارو زده و فرشها را در پارکینگ پهن کنید.» در کمتر از یک ربع همه جمعیت در پارکینگ نشسته بودند.
این شهید بزرگوار در شامگاه روز بیست یکم آبان 94 پس از عملیات آزادسازی شهر العیس در حومه حلب سوریه به همراه شهیدان احمد اعطایی، محمد رضا دهقان امیری و سید مصطفی موسوی، غریبانه به شهادت می رسد.
#سالروز_تولد
#شهیدانه 🕊 🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱