🔷 سه دستور العمل اخلاقی🔷 👤: زمانی که در نجف اشرف بودم، آیةالله حاج شیخ مصطفی اشرفی شاهرودی مسافرتی به ایران داشتند و به نجف اشرف بازگشتند. به دیدنشان رفتم و طلب سوغاتی کردم. ایشان فرمودند: «برای تو سوغاتی آورده ام». سپس این جریان را نقل کردند: درباره یکی از همشهری‌های ما که در تهران عطاری دارد، نقل می‌کردند که دید وسیعی پیدا کرده و ماوراء را می‌بیند. سراغش رفتم و از خودش پرسیدم. او مرا به آیةالله سید عباس آیةالله زاده _ داماد میرزا احمد آشتیانی _ ارجاع داد. از ایشان سؤال کردم. فرمود: از خودش سؤال کن هر چه می‌گوید راست است. نزد او برگشتم و گفتم: اگر می‌خواهی بگویی، بگو و اگر نمی‌خواهی، مرا به دیگران ارجاع نده. او گفت: من شبها به نماز آیةالله شاه‌آبادی در مسجد جامع می‌رفتم و پس از نماز سخنان ایشان را که دربارۀ اصول عقائد بود می‌شنیدم. شبی از شبها ایشان بالای منبر با صدای بلند به مستمعین فرمودند: تا کی نمی‌خواهید آدم بشوید؟! و سخنانشان را ادامه دادند تا تمام شد. هنگامی که ایشان به سمت منزل حرکت کردند من با دو نفر دیگر از رفقای مسجدی به همراه ایشان تا در منزل راه افتادیم و به ایشان عرض کردیم که می‌خواهیم آدم شویم، چه کار کنیم؟ ایشان نگاهی کردند و فرمودند: واقعا می‌خواهید آدم بشوید؟ عرض کردیم: بله. فرمودند: من سه دستور به شما می‌دهم. چنانچه نتیجه گرفتید ادامه دهید: اول این که: مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید . هر جا صدای اذان بلند شد دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت اقامه شود . دوم این که: در کسب و کارتان انصاف را در نظر داشته باشید و واقعاً اقلّ منفعتی را که می‌توانید، درنظر بگیرید و در این جهت بین آشنا و غریبه فرق نگذارید. سوم این که: گر چه می‌توانید برای ادای حقوق الهی تا سر سال صبر کنید و امام معصوم(علیه السلام) به شما مهلت داده، اما شما ماه به ماه حقوق الهی را ادا کنید . می گفت: از ماه رجب که این دستورالعمل را شنیدم، عمل کردم تا به ماه مبارک رمضان رسید. ماه رمضان در بازار پاچنار صدای اذان بلند شد و من خود را به مسجد «سید ولی» در بازار کفاش‌ها رساندم و پشت سر آقای سید عباس آیةالله زاده مشغول نماز شدم. در نماز دیدم که او گاهی هست و گاهی نیست. مثلاً در قرائت نیست، ولی در سجده و رکوع هست. چندین بار این مساله در نماز اتفاق افتاد. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ ایشان تعجب کرد و «لا اله الا الله» گفت و فرمود: من قبل از مسجد در منزل با خانواده اوقات تلخی کردم، لذا در نماز گاهی به یاد آن می‌افتادم و بعد از مدتی دوباره متوجهِ نماز می‌شدم. این اول باری بود که من احساس کردم این سه دستور آیةالله شاه‌آبادی اثر بخشیده است. همچنین چند شب بعد، شبی پس از نماز مغرب و عشاء برای افطار به منزل آمدم و مشغول افطار شدم. ناگهان دیدم در مسجد شاه سابق _ مسجد امام فعلی _ دعوا و قمه کشی است. ناراحت شدم. فردای آن روز از مسجد شاه عبور کردم. از حاج باشی سؤال کردم: دیشب اینجا خبری بود؟ گفت: خدا رحم کرد، قمه کشی بود . این دو تا مطلب را گفت و دیگر ادامه نداد! 📚حدیث نصر، صفحه ۲۰۵ ═✧❁🌸❁✧═ ═✧❁🌸❁✧═