🔴زن مِصری در کوفه با سر مطهر حسین ع حرف زد 🔹 وقتی که اسرای اهل‌بیت ع را نزد ابن زیاد در کوفه بردند، مهمانانی از مصر نزد او بودند ▫️ابن زیاد به آنان گفت: به زنانتان بگویید به تماشای اسرایی که برای یزید میبرند، بروند ▪️مصری‌ها صبح بیرون آمدند ؛ زنی از آنها از اسرا پرسید : ▫️شما اسرا کدام کشورید؟ ▫️ بانویی که در محمل بود فرمود: 🔹 أنا بنتُ اَکرَمِ النّاس ▪️من دختر گرامی ترین مردمم. بعد فرمود: شما مسلمانید؟ زن مصری گفت: از مصر آمدم و مسلمانم. آن مخدره فرمود: درتشهد نماز چه میخوانید؟ زن گفت: «اَشهَدُ أن لا اِلٰهَ اِلّا الله و أشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللّه» آن مخدره فرمود: «من زينب دختر علی و پیامبرم و فاطمه مادر من است.» 🔹 زن مصری پرسید : علی ع پسری به نام حسین ع داشت ؛ که پیامبر دائماً او را در کنار خود می‌نشاند و او را می‌بوسید؛ ▫️ او کجاست؟ حضرت زینب ع فرمود: 🔹 تَرکناهُ بِاَرضِ کربلا جُثّةً بِلا رأسٍ و ... ▪️ بدن بی سر او در کربلاست و این سر اوست که بر نیزه است. 🔹زن مصری نزد نیزه دار آمد و گفت: گردنبندم برای تو ! سر را بمن ده تا او را ببویم. ▫️ نیزه دار پذیرفت . زن مصری به سر سیدالشهدا ع گفت: ▫️ برای پدر بزرگوارتان علی سخت است که سر شما را بر روی نیزه ببیند... سر مطهر به سخن آمد و فرمود: 🔹 یا مِصریّة! لِمَ لاتقولینَ: ▫️السلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ کربلا 🔹ای زن مصری! چرا نمی‌گویی: ▫️السلام علیک یا غریب کربلا ▪️بحرالمصائب ج۶ ص۳۱۹