‹تَوسَلوابِالزَهرا❁›
این شبها
#حسین
از خواب میپرید؛ هراسون اطرافُ نگاه میکرد ، صدا میزد : یااُمّاه ، أناالعَطشان.. بعد یادش میومد دیگه مادر نیست کاسهی آب بده دستش میزد زیر گریه 💔