يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاَةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَي وَلاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللّهِ إِنَّا إِذاً لَّمِنَ الآثِمِينَ (106) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هرگاه (نشانه هاى) مرگ يكى از شما فرا رسد، از ميان خود دو نفر عادل را هنگام وصيّت به شهادت و گواهى فرا خوانيد. و اگر در مسافرت بوديد و مصيبت مرگ به سراغ شما آمد (و شاهد مسلمانى نبود) دو تن از غير (همكيشان)تان را به گواهى بطلبيد و اگر (در صداقت آنان) شك كرديد، پس از نماز آن دو را نگاهداريد تا به خداوند قسم ياد كنند كه ما حاضر نيستيم حقّ را به هيچ قيمتى بفروشيم، هر چند در مورد فاميل باشد و هرگز شهادت الهى را پنهان نمى كنيم، كه در اين صورت از گنهكارانيم. 🌸🌸🌸🌸🌸 مسلمانى به نام «ابن ابى ماريه» همراه دو مسيحى به نام هاى تميم و عدى كه برادر بودند، به سفر تجارى رفتند. مسلمان بيمار شد، وصيّت نامه اى نوشت و آن را ميان وسايل خود پنهان كرد و اموال خود را به آن دو مسيحى داد كه به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در ميان اثاثيه ى او اجناس گرانبهايى ديده، و برداشتند، پس از مراجعت به مدينه، باقى آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصيت نامه را در ميان وسايل ديدند كه صورت همه ى اثاثيه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه كردند، آن دو مسيحى انكار كردند، شكايت را نزد پيامبر بردند، در اين هنگام بود كه آيه ى فوق نازل شد. طبق حديثى از اصول كافى، پيامبر از آن دو سوگند گرفت و تبرئه شان كرد، ولى چون دروغشان از طريق نامه كشف شد، حضرت بار ديگر آن دو را احضار كرد. وارثان سوگند ياد كردند كه اجناس ديگرى هم بوده و آنها را پس گرفتند. 🌸🌸🌸🌸🌸 🌹 آستانه ى مرگ، آخرين فرصت براى وصيّت كردن است. «اذا حضر أحدكم الموت حين الوصية» 🌹 مرگ، براى همه ى مردم يكسان است. «حضر أحدكم الموت» 🌹 هنگام وصيّت، مؤمن بايد دقّت هاى لازم را به كار بندد. «حين الوصيّة اثنان ذوا عدل منكم» 🌹 براى اداى حقّ مردم، دو شاهد عادل بگيريد. «اثنان ذوا عدل» 🌹 براى اداى حقّ مردم، اگر مسلمان حضور نداشت، با غير مسلمان كار را محكم كنيد. «غيركم» (لكن غير مسلمانى كه خداوند را قبول داشته باشد تا بتواند به نام مقدّس او سوگند ياد كند) «فيقسمان باللَّه» 🌹 مراعات حقوق مردم همه جا مهم است ومكان بردار نيست. «ضربتم فى الارض» 🌹 براى پرداخت حقّ، هرگونه شك را دفع كنيد. «تحبسونهما... ان ارتبتم» 🌹 سوگند، يكى از راه هاى شك زدايى است. «فيقسمان» 🌹 تنها سوگند به نام «اللّه» ارزشمند و معتبر است. «فيقسمان باللّه» 🌹 براى اداى حقّ از صحنه هاى مذهبى و ملكوتى و مكان ها و زمان هاى مقدّس كمك بگيريم.(۱) «من بعد الصلوة فيقسمان باللّه» 🌹 از بهترين فرصت ها براى اداى حقّ بايد بهره گرفت. «بعدالصلاة» (نماز در پاكى و پرهيز از دروغ نقش دارد) 🌹 يكى از عوامل انحراف، رسيدن به پول است. «لانشترى به ثمناً» 🌹 يكى از عوامل انحراف، محبّت و علاقه هاى فاميلى است. «لانشترى به ثمناً و لو كان ذاقربى» 🌹تنها موردى كه متن «سوگندنامه» از طريق وحى، ديكته شده است، «حقّ الناس» است. «لانشترى ...» 🌹 كتمان حقّ و خيانت در گواهى، عادل را فاسق مى كند و در همه اديان الهى، حرام شمرده شده است. («ذواعدل»، مى شود «من الآثمين») ----- (۱) حضرت على عليه السلام به شخصى كه تقاضاى بيت المال (علاوه بر سهم عادى خود) داشت فرمود: روز جمعه نزد او آيد. سپس او را به نمازجمعه برد و جمعيّت را به او نشان داد و فرمود: معناى تقاضاى نابجاى تو سرقت از اموال اين مردم است. در اين صحنه مى بينيم كه حضرت از نماز و جمعيّت و جمعه براى تأثيرگذارى كلام نورانى خود بهره گرفته است.