بسم الله الرحمن الرحیم
یهودیان اززمان پیدایش دین مسیحیت همواره در مخالفت با آن کوشیده اند تا آنجا که بعضی از آنها در پی به قتل رساندن تازه مسیحی شده ها رنج سفر به تن هموار می کردند.تاریخ شاهد سختی ها و شکنجه های بسیار زجرآور پیروان دین مسیحیت توسط یهودیان بوده است.
اما چه شده است که با همه ی دشمنی ها و تفاوت های بین پیروان این دو دین ، ناگهان تصمیم برآن گرفته شد، اختلافات را کنار گذاشته و باهم دوست و متحد گردند و از هم حمایت کنندو تا آنجا پیش روند که یک دین کاذب و ساختگی به نام مسیحیت صهیونیزم تاسیس نمایند.
بله ، تنها علت این اتحاد ، درک واقعیت دین عالم گیری به نام اسلام بود که با همهی اختلافات درون دینی و بین المذهبی،روز به روز شاهد گسترش و استقبال مردم جهان بوده است . آنها در پای یک دشمن مشترک به تفاهم رسیدند و برای از میان بردن آن همه ی تفاوت ها، اختلاف ها و دشمنی ها را کنار گذاشته و به اتحاد رسیده اند.
ولی هزاران افسوس که پیروان دین مبین اسلام؛ با اینکه شاهد این همه دشمنی و کینه از قدیم الایام تا کنون بوده اند ولی حاضر نیستند تا در پای مشترکات فراوانی که باهم دارند جمع شوند و به وحدت برسند.
برای بهتریافتن چرایی این رخداد غم انگیز؛جدا از تلاش دشمن در ایجاد و دمیدن تفرقه بین مذاهب اسلامی علی الخصوص تشیع و تسنن مثل فرقه شیرازی ها و تکفیری ها، بایستی پیروان این مذاهب را به سه گروه تقسیم نمود.
گروه اول: سران دولت ها و حاکمان کشورهای اسلامی
گروه دوم : علما و روحانیون و مبلغین مذهبی
گروه سوم : عموم مردم
درمورد گروه اول باید گفت که با کمی تحقیق و مطالعه بلکه باز کردن چشم گوش می بینیم و می شنویم که تنها کشوری و نظامی که در مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کرده است جمهوری اسلامی ایران بوده است. و بقیه دول بظاهر اسلامی نه تنها مقاومتی دربرابر دشمنان قسم خورده اسلام عزیز نمی کنند بلکه خود پیشگام دوستی و رفاقت با آنان بوده و دیگران را نیز توصیه میکنند .همانگونه که در قضیه فلسطین مظلوم شاهدش هستیم.
قبل از پرداختن به گروه دوم جایگاه عموم مردم مسلمان را بررسی مختصری می نماییم
عموم مردم مسلمان با همه ی افتراقات و تفاوت های مذهبی ، بسیار مسالمت آمیز در کنارهم زندگی می کردند.شیعه از سنی دختر می گرفت و دختر می داد، باهم دوستان صمیمی می شدند و در سختی های زندگی به داد هم می رسیدند و...آنچه اهمیت داشت برادری و دوستی بود که در پی پرداختن به مشترکات و اصول حاصل می شد.
اما گروه دوم ، که شاید به یقین بشود گفت سرچشمه ی اختلافات این دسته هستند. علما در اعماق مسائل کلامی و فقهی غورکردهاند و تعصب خاصی ، البته به حق بر سر یافته های دینی و مذهبی خود دارندو از آن دفاع می کنند .
شاید بپرسید پس مشکل کجاست؟ مشکل آنجاست که این عزیزان شاید ندانسته وبه تحریک دشمنان اسلام مسائل اختلافی مذهبی را که می بایست درفضای علمی ومحققانه به آنها پرداخته شود را دربین مردم عوام آورده و درشعله ور شدن آتش عصبیت دمیده اند.
نکته بسیار حائز اهمیتی که وجود دارداین است که بسیاری از علما و روحانیون و همچنین اندیشمندان ایرانی به تبعیت از عقل سلیم و همچنین راهبری های داهیانهی امام خامنه ای مد ظله العالی سعی در تقریب مذاهب و رسیدن به وحدت واقعی داشتهند.اگرچه مذهب رسمی ایران ، تشیع است اما نظام مقدس به همهی ادیان الهی احترام گذاشته و آنها را عزیز می داردمخصوصا براران اهل تسنن خود را که بفرموده حضرت آیةالله سیستانی حفظه الله آنان را جان خطاب کنید نه برادر (نقل به مضمون) .اما گله ای که شاید در برخی موارد صحیح باشد آن است که انتظار بیشتری از علما و مبلغین جان و برادر اهل تسنن خود داریم که تلاش بیشتری برای رسیدن به وحدت نمایند و سرگرم سیاست کاری و سیاست بازی نشوند که دشمنان ما هیچ ترحمی نسبت به سنی و شیعی ندارند. مگر مردم مسلمان و مظلوم میانمار سنی نیستند؟، مگر مردم مظلوم فلسطین سنی نیستند؟ ، مگر در سوریه و عراق سنی وجود ندارد؟پس بیاییم با هوشیاری آتش تفرقه را خاموش کنیم تا مردم دنیا بهتر بتوانند ندای تکامل بخش اسلام عزیزرا بشنوند.
والسّلام عَلی مَنِ اتَّبَعَ الهُدی