چفیه ای می‌بست دور سرش. سوار موتور میشد، از این خط به آن خط،از این نقطه به آن نقطه. وسط گرد وخاک،شب توی آب و گِل،کلا با موتور میچرخید. خیلی ساده و بدون تشریفات بخشی از زندگی نامه شهید 🍃🕊 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3