کربلای کرمان
حق جنون ادا شد در کربلای کرمان
ده ها نفر فدا شد در کربلای کرمان
گلبانگ ارجعی را آزادگان شنیدند
بر عاشقان ندا شد در کربلای کرمان
سردار، باغبان بود در گلشن شهادت
گلبرگ ها جدا شد در کربلای کرمان
باران گرفته امشب در خطه ی کریمان
خون بارشی به پا شد در کربلای کرمان
تا غرفه های جنت در خون تپیدگان را
سردار، رهنما شد در کربلای کرمان
تا خون عشق ریزند بیچارگان صهیون
با کفر هم صدا شد در کربلای کرمان
خونین کفن نشسته بر خاک، زائر عشق
همسایه ی خدا شد در کربلای کرمان
تا عین وشین و قاف است رمز جنون یاران
باید که آشنا شد در کربلای کرمان
امضا نموده سردار، خون نامه ی گروهی
شوری دگر به پا شد در کربلای کرمان
آداب عاشقی را از کربلا بیاموز
همرنگ آن بلا شد در کربلای کرمان
رقص میانه ی خون بر شاهدان مبارک
پیوند لاله ها شد در کربلای کرمان
صدها سلام بر آن تن های پاره پاره
حاجاتشان روا شد در کربلای کرمان
طاهری