شکایت دارم از خودم ! از همتم شکایت دارم ! همتم محکوم است ! همتم نسبت به آرمانم محکوم است ! تلاش و جهدم نسبت به تکلیفم محکوم است ! همتم نسبت به ادعا یم محکوم است ! قلبم مدعی حقش شده است! قلبم عشقی طلب می‌کند که عقل به او نداده است ! آری ! عشق طلب میکند که عقل به او نداده است! آری ! عشق قدم اولش عقل است . گاهی در درونم جنگ بالا می‌گیرد ؛ سخنم زاییده جنگ است . عشق طلبکار است ؛ عقل طلبکار است ؛ من بدهکارم ؛ اما من چه کسی هستم ؟چگونه می توانم حسابم را صاف کنم ؟! خدایا تو مسیر را نشانم بده ! تنهایی ام در این گیر و دار افزون شده است . کاش می توانستم قلبم را مملو از عشق کنم ! یا عقلم را سرشار از اندیشۀ زلال کنم تا صلح درونم ، آرامش را من هدیه بدهید! بار خدایا ! راهنمای من باش !....حق تعالی! دستم خالی است و دلم بد حالی دارد! کمکم کن!.... 🌹قسمتی از دلنوشته شهید عباس دانشگر ۹۴٫۱۱٫۲۶🌹 شهید عباس دانشگر شهرستان بابل