خانوم تو رقیه ای منم رقیه ام
خانوم تو سه سالته منم سه سالمه
خانوم شنیدم تو خیلی خوش سرو زبون بودی ....
منم خیلی خوش سرو زبون بودم...
خانوم شنیدم تو خیلی برای بابات دردو دل کردی ، منم خیلی برای بابام درد و دل میکردم...
اما خانوم شنیدم که یه روزی
همین جا تو این خرابه یه تشت برات آوردن ،
سر بابا تو گذاشتن توش.. و تو با این سر درد و دل کردی ، اما تو میدونی مفقودالاثر یعنی چی؟