سر سفره عقد نشسته بودیم... عاقد که خطبه را خواند، صدای اذانبلند شد... حسین برخاست، وضو گرفت و به نماز ایستاد؛ دوستم کنارم ایستاد و گفت: این مرد برای تو شوهر نمی شود! متعجب و نگران پرسیدم: چرا؟! گفت: کسی که این قدر به نماز و مسائل عبادی اش مقید باشد، جایش توی این  دنیا نیست...  خاطره ای از همسر شهید « حسین دولتی» http://eitaa.com/khaterat_shohada