نشست مؤدب و دو زانو،عرضه داشت باباجان😭،فرمودید:بچه های فاطمه،من مادرم ام البنین ِ،كنیز زهراست💔،من خودم غلام بچه های فاطمه ام😭،فرمود:عباس جان با دل من این جور نكن،پسرم وصیت دارم باهات،دست حسین رو گرفت،تو دست عباس گذاشت😖