✨✨ ✨ محمود بورسیه دانشگاه امام حسین شد و در دانشگاه علوم و فنون دانشگاه اصفهان نیز پذیرفته و با مدرک فوق دیپلم از آنجا فارغ‌التحصیل شد. دانشگاه اصفهان خیلی سعی کرد او را در همان دانشگاه مشغول به کار کند چون رتبه اول رشته توپخانه به دست آورده بود. با من صحبت کرد و من گفتم: «شما بورسیه سپاه شدید، هزینه شما را چه کسی پرداخت کرد؟» گفت: «لشکر25 کربلا». گفتم:« برگرد لشکر 25 کربلا. به شوخی هم گفتم خرج تو را لشکر 25 کربلا می‌دهد و شما می‌خواهی برای جای دیگری بازدهی داشته باشی؟ اصفهانی‌ها زرنگ هستند و نیروهای خبره را می‌گیرند.» محمود برای ادامه تحصیل در رشته جغرافیای سیاسی در دانشگاه امام حسین ساری پذیرفته شد و از آنجا لیسانس گرفت و در حین تحصیل برای اولین بار در سپاه بهشهر مشغول به خدمت شد، پس از آن به توپخانه نکا منتقل و بعد در خود لشکر و بعد هم در پادگان قدس خدمت می‌کرد. مادر می‌گوید: «محمود بیشتر به فوتبال علاقه داشت و حتی تا قبل از شهادتش بچه‌های خانواده از دامادها، پسرها و نوه‌ها را در باشگاه اداره مخابرات جمع می‌کرد و شب‌های جمعه آنجا فوتبال بازی می‌کردند. تمام بازی زیر نظر خودشان بود و مسائل اخلاقی را متذکر می‌شد و هر کسی کمترین حرکتی را که نشانه اسائه ادب بود انجام می‌داد از تیم اخراج می‌کرد و دیگر نمی‌گذاشت به هیچ‌وجه بازی کند.» محمود از همان کودکی می‌خواست سرباز امام زمان(عج) شود:«محمود در دوران بچگی و تا پایان راهنمایی در منزل پدرم بود چون ما با هم همسایه بودیم و مادرم کسالت شدیدی داشت و من رفت و آمد زیادی به خانه آنها داشتم؛ «محمود» نام برادر من را داشت و پدرم بسیار به او علاقمند بود، عبای پدرم را روی دوشش می‌انداخت و سجاده‌اش را پهن می‌کرد و دست به قنوت بلند میکرد؛ پدرم به مازندرانی از او می‌پرسید: «شما سرباز امام زمان می‌شوید؟ سرش را تکان می‌داد و می‌گفت بله من سرباز امام زمان می‌شوم. ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛