خاڪریزشهـدا
🌹🌹روایت برادر شهید👇👇 سال 83 یا 84 اقدام به عضویت در سپاه کرد و فروردین 85 هم به دانشکده افسری رفت. س
🌹🌹اززبان برادرشهیدسید محسن قریشی: اگر در زمان حیات سید محسن به یگانشان می‌رفتید و از همرزمانش می‌پرسیدید اگر قرار باشد کسی از شما شهید شود آن فرد کیست؟ همه‌شان می‌گفتند سید محسن. این به خاطر خصوصیات اخلاقی ناب و زیبایش بود. من به یاد ندارم در عمر 26 ساله برادرم، کسی از او رنجیده باشد. اخلاق فوق‌العاده خوبی داشت. کم حرف بود و بیشتر عمل می‌کرد. عکسی دارد که کنار یک چادر با دستان خاکی ایستاده است، حول و حوش همان منطقه محل شهادتش در دشت سنگ‌های آذرین است، قرار بود چادری بنا کنند و با وجودی که شهید مسئول تیمشان بود، بیشتر از نیروهایش کار می‌کرد و همیشه هم این طور بود. ایثارگری‌اش خیلی به چشم می‌آمد، در مقابل خانواده، دوستان، همرزمان و. . . این طور است که ته دلم فکر می‌کردم شاید روزی شهید شود. خصوصاً وقتی که در شمالغرب مأموریت گرفتیم، من همیشه خودم را آماده شنیدن خبر شهادتش می‌کردم. ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛