#مجلس_یزید #امام_سجاد_علیه_السلام
🩸وقتی که یزید لعین، قصد گرفتن جان امام سجاد علیهالسلام را میکند ...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که اسرا در مجلس یزید پلید بودند، آن ملعون لباس هایی فاخر و گران قیمت و کفش های طلاکوبی پوشیده بود و با غرور و تکبر راه میرفت که امام سجاد علیهالسلام این آیه را قرائت فرمودند:
📜 مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ. لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ۞
▪️(هیچ مصیبتی ناخواسته در زمین و نه در وجود شما روی نمی دهد مگر این که همه آنها قبل از آن که زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است. و این امر برای خدا آسان است.این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید. و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد.)
📋 فَغَضِبَ يَزيد (لعنه اللّه) و قال: خُذُوهُ و اضرِبُوا عُنُقَه. فَبَكىٰ عَليُّ بن الحُسين عليهماالسّلام و نَظَرَ إلَى السّماء
▪️پس یزید، خشمناک شد و دستور داد: او را بگیرید و گردنش را بزنید. امام سجاد علیهالسلام گریست و رو به آسمان نمود و اشعاری خطاب به جدّ مطهّرش، با خود زمزمه کرد.
🥀 ... مامورین آمدند و عمامه امام علیهالسلام را به دورش پیچیدند و خواستند او را ببرند که زنان اهلبیت علیهمالسلام دور او را گرفتند و زینب کبری سلاماللّهعلیها خودش را به روی او انداخت و فرمود: ای یزید! تو را بس است دیگر از ریختن خون ما.
🥀 حضرت ام کلثوم علیهاالسلام نیز فرمود: تو را بس نبود از آن بلاهایی که بر سرمان آوردی و زمین را از خون اهلبیت علیهم السلام سیراب کردی!؟ فقط همین تازه جوان برایمان مانده و تو می خواهی دیگر نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله را قطع کنی؟!
🥀 پس همه حاضران در جلسه گریستند و بعضی از مشاوران یزید لعین به او گفتند: تو را به خدا از او در گذر چرا که سنّ زیادی ندارد. یزید ، دستور داد تا امام علیه السلام را رها کنند. پس امام سجاد علیهالسلام رو به یزید کردند و فرمودند:
📋 سَألتُكَ بِاللّهِ يا يزيد! إذا كانَ لا بُدّ مِن قَتلي، فَابْعَث مَعَ هؤلاءِ النِّسوَة مَن يُوصِلُهنّ إلىٰ حَرَمِ جَدِّهِنَّ رَسول اللّه
▪️ای یزید! اگر قصد داری مرا بکشی تو را به خدا سوگند میدهم که همراه این زن ها کسی را بفرستی تا آن ها را به حرم جدّشان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برساند.
📋 فَضَجّتِ النّاسُ بِالبُكاء و النَّحيب
▪️پس گریه حاضرین بیشتر شد و در اثر این کلام امام علیهالسلام ضجه میزدند.
📚الدّمعة السّاكبة،ج ۵ ص۱۱۵
📚معالي السّبطين، ج٢دص١۶٠
#محرم