[7/24،‏ 9:32] طالبی سواد کوهی: بسم الله الرحمن الرحیم خطبه------57 نکته--------57 *مرا دشنام دهید ولی به* *مکتبم* *هرگز* *متن خطبه با ترجمه* من كلام له (علیه السلام) في صفة رجل مذموم ثم في فضله هو (علیه السلام): أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ. أَلَا وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي، فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ، فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي، فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَةِ. *فرهنگ لغت* سَيَظْهَرُ عَلَيْكُم: بزودى به شما غالب مى شود. رَحْبُ الْبُلْعُوم: گشاده گلو. مُنْدَحِقُ البَطْن: شكم برآمده، سَبّ: فحش دادن زَكاة لِى: برايم وسيله نمو و بلندى مقام است سخنى از آن حضرت (ع) در خطاب به اصحاب خود: بدانيد كه پس از من مردى پرخوار و شكم پرست بر شما چيره خواهد شد، كه هر چه به چنگش افتد بخورد و هر چه نيابد طلب كند. بكشيدش. ولى هرگز نتوانيد. از شما مى خواهد كه مرا دشنام دهيد و ناسزا گوييد و از من بيزارى جوييد. اما دشنام و ناسزا بگوييد. زيرا براى من مايه پاكى است و هم سبب رهايى شما از مرگ. اما بيزارى، از من بيزارى مجوييد كه من بر فطرت اسلام زاده شده ام و به ايمان و هجرت بر ديگران سبقت گرفته ام. *شان صدور خطبه* در اين كه امام اين سخن را در باره چه كسى فرموده، بين شارحان نهج البلاغه گفتگوست، ولى مشهور اين است كه اين سخن در باره معاويه است. «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» خود مى نويسد: «گروهى معتقدند كه اين سخن در باره «زياد» است و گروهى ديگر آن را در باره «حجّاج» يا در باره «مغيره» مى دانند، ولى به عقيده من(استاد ایت الله مکارم شیرازی) اين سخن در باره معاويه است چرا كه صفاتى كه در اين خطبه آمده از ويژگى هاى اوست. سپس مى افزايد: «معاويه بسيار غذا مى خورد و صدا مى زد سفره غذا را از مقابل من برداريد، به خدا سوگند سير نشدم، هر چند خسته شدم». «ابو عثمان جاحظ» در كتاب «السفيانيه» نقل مى كند كه «ابو ذر» در يكى از سخنان اعتراض آميزش به «معاويه» گفت من از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: «إذا ولي الأمّة الأعين الواسع البلعوم الّذي يأكل و لا يشبع فلتأخذ الأمّة حذرها منه»، «هنگامى كه بر امّت اسلامى مردى درشت چشم و گلو گشاد كه پيوسته مى خورد و سير نمى شود حاكم شد، امّت اسلامى بايد از او بر حذر باشد». از شباهت زيادى كه اين سخن كوتاه رسول خدا با برداشتى كه ابو ذر غفارى از آن داشته است با خطبه مورد بحث دارد، به خوبى استفاده مى شود كه اين خطبه در باره معاويه است. و نيز همان نويسنده روايات متعدّدى از منابع معروف مانند «تاريخ طبرى»، «تاريخ خطيب»، «كتاب صفّين» و امثال آن از «ابو سعيد خدرى» و «عبد اللّه بن مسعود» نقل مى كند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «إذا رأيتم معاوية على منبري فاقتلوه -يا- فاضربوا عنقه»، «هنگامى كه معاويه را بر منبر من ببينيد او را به قتل برسانيد- يا- گردن او را بزنيد». شباهت اين تعبير با تعبيرى كه در خطبه مورد بحث آمده، نيز گواهى مى دهد كه اين خطبه در باره معاويه است. شاهد و گواه ديگر بر اين موضوع، مسأله سبّ است كه در ذيل خطبه به آن اشاره شده. همه مى دانيم كسى جز معاويه مردم را تشويق به سبّ و ناسزاگويى بر امير مؤمنان على عليه السّلام در منابر و خطبه هاى جمعه نمى كرد و تعجب در اين است كه با اين گواه روشن چگونه بعضى براى اين خطبه مصداق هاى ديگرى را جستجو كرده اند! آيا خاستگاهى جز تعصّب دارد؟! به هر حال امام عليه السّلام در اين خطبه از كسى سخن مى گويد كه در آينده بر امّت اسلامى حاكم مى شود: مردى پرخور و زياده طلب و شكم بزرگ كه مردم را به ناسزاگويى به امام تشويق مى كند. امام عليه السّلام ضمن اين پيشگويى، گوشه اى از وظائف مردم را در برابر چنين كسى بيان مى دارد و چنانكه تاريخ مى گويد: پيش بينى امام عليه السّلام به طور كامل، در زمان حكومت معاويه بوقوع پيوست. تاريخچه اسف بار سبّ و ناسزاگويى به امام (عليه السلام) از تواريخ به خوبى استفاده مى شود نخستين کسى که اين کار زشت و قبيح را پايه گذارى کرد معاويه بود. مرحوم «علاّمه امينى» در کتاب نفيس «الغدير» مى نويسد: «معاويه» پيوسته اصرار داشت که رواياتى در نکوهش مقام امام اميرمؤمنان (عليه السلام) جعل کند و اين کار را آن قدر ادامه داد که کودکان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيرى رسيدند. هنگامى که پايه هاى بغض و عداوت اهل بيت (عليه السلام) در قلوب ناپاکان محکم شد سنّت زشت لعن و سبّ مولا على(عليه السلام) را به دنبال نماز جمعه و جماعت و بر منابر، در همه جا و حتى در