آغوش خود را باز کن، عبد گنهکار آمده غرق گناه و غفلت و آشفته و زار آمده تب کرده امشب جان او، دریا شده چشمان او دست تو و درمان او، رسوا و بیمار آمده صدبار گفته بخشش و عفو از بزرگان است و بس توبه شکسته باز هم، آلوده و خوار آمده روی سیاهش را نبین، بنشین کنارش بهترین کوه گناهش ریخته، از زیر آوار آمده رحم تو سبقت دارد از قهر و عذاب و آتشت ترسیده از اعمال خود، با شرم بسیار آمده می‌سوزد از حسرت ولی، امّید دارد بر علی امشب کنار اسم او، عبد گنهکار آمده... https://eitaa.com/khalvatevesal