❣️ماجرای فرنگیس ☘️روایت مراسم تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب فرنگیس و دیدار ایشان با راوی و نویسنده‌ی کتاب ✅قسمت آخر 🌟مسئولان اجرای مراسم کم‌کم ما را به بیرون اتاق هدایت کردند، یعنی دیگر ساعت دیدار به اتمام نزدیک می‌شد و باید می‌رفتیم توی حیاط. 🌟می‌خواستم مطمئن شوم که آیا باز هم بحثی بین رهبر انقلاب و خانم فرنگیس رد و بدل نشود که از دستم در رفته باشد. روی طاقچه توی یک سینی مستطیل استیل، یک تنگ آب یخ بود و چند لیوان شیشه‌ای. برگشتم برای آب خوردن یکی از لیوان‌ها را پر از آب کردم. زیر چشمی حواسم به آقا بود و خانم فتاحی و فرنگیس که از جلوی من رد شدند و از اتاق بیرون رفتند. همه آب لیوان را یک‌جا سر کشیدم و زود از اتاق زدم بیرون. 🌟خانم فرنگیس و خانم فتاحی گوشه‌ای از حیاط زیر سایه درخت‌ها ایستاده بودند و بچه‌های دفتر نشر مشغول مصاحبه با آن‌ها بودند. فرنگیس کردی حرف می‌زد و خانم فتاحی فارسی‌اش را برای ما می‌گفت. هر دو گفتند: از تشکر آقا شرمنده شده‌اند و آن‌که باید تشکر کند خود آن‌ها هستند که آقا به کتابشان توجه کرده‌اند. فرنگیس آخرین حرفش این بود که هنوز آماده دفاع است. همچنان می‌تواند بجنگد و با همان زبان و لهجه شیرین و خاص کردی‌اش تأکید کرد که همه باید از آب و خاک‌مان دفاع کنیم و جلوی دشمنان داخلی و خارجی متحد شویم و بایستیم. 🌟خانم ضرابی‌زاده و همسر شهید چیت‌سازیان هم آن طرف‌تر مشغول جواب دادن به سؤال‌های گفت‌وگو‌کننده‌ها بودند. 🌟فرنگیس و خانم فتاحی از هم جدا نمی‌شدند. خانم ضرابی‌زاده و همسر شهید قهرمان داستانش نیز. انگار راویان داستان‌های واقعی و عجیب دفاع‌مقدس با نویسنده قصه‌های‌شان دوستی عمیقی دارند. شاید از این بابت که درد‌ها را با‌هم تجربه می‌کنند. یکی می‌گوید و آن یکی به کلمه‌ها جان می‌دهد. حتماً از این بابت که برای تک‌تک داستان‌ها که آن یکی گفته و دیگری نوشته، اشک ریخته‌اند. کنار هم بغض کرده‌اند و سر به شانه هم گریه سر‌داده‌اند، اما باز هم با‌همه درد‌ها دست روی زانو از جا بلند شده‌اند و برای نسل فردای سرزمین‌مان از مردان و زنانی گفته‌اند که تا پای جان پای دین و ایمان و وطنشان مانده‌اند. 🖊روایت این دیدار به قلم فاطمه خوش‌نما در روزنامه جوان به چاپ رسیده است ❣️ @khamenei_Reyhaneh