ارسال شده از سروش+:
#حکایت_زیبا
🔺️زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند.
روز بعد هنگام صرف صبحانه🍳 زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های👖👕 شسته است.
رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند.
مرد هیچ نگفت.
مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد ، او همان حرف ها را تکرار می کرد.
یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت : یاد گرفته چه طور لباس بشوید.
مرد پاسخ داد : من امروز صبح🌞 زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم!
🆔
@avaye_eshgh_ir