سلام
من ده ساله که ازدواج کردم تواین ده سال سختی های زیادی کشیدم
شوهرم مصرف داشت😞 وبااین حال که شغل پردرآمدی هم داشت ولی روزبه روز زندگی مون بدترازقبل میشد خیلی تحمل کردم ولی صاحبخونه کل وسایلمو بجای کرایه خونه برداشت ومنوانذاخت بیرون😔 ومن مجبور شدم برگردم منزل پدرم وبعدازهشت ماه انتظارکه شایدبیاددنبالم وباوجودیه بچه تقاضای طلاق دادم.
درهمین گیرودار یک روز مادرم گفت متوسل به شهداشو کمکت کنن من هم هرپنجشنبه به گلزارشهدامیرفتم🌹 وبایکی ازشهداکه عموی خودم بوددردودل میکردم وازش میخواستم بین منو خدا واسطه بشه تا زندگیم درست بشه.
شاید باورتون نشه ولی شوهرم که خودش ازسرلجبازی میگفت توهم طلاق نخوای من طلاقت میدم ولی درکمال ناباوری یکباره گفت من طلاق نمیدم❗️ زندگیمودوست دارم بچه مون گناه داره ودر همین مدت شکرخدا هم ترک کرده بود هم التماس میکردکه دیگه خسته شدم بیاسرزندگی تعهدمیدم اونی بشم که تومیخوای.
وقتی تودادگاه ثابت شدکه مصرف نداره شوکه شدم❗️ انگار شهدا همونجا کنار م بودند
ودعاولطف شهدا شامل حالم شدو الان چهار ساله که پاکه🌸 وزندگیمون باوجود سختیهایی که داره پابرجاست.خداروشکر میکنم به خاطر آرامشی که دارم
توخونه ما همیشه یادشهداهست.پسرم نه سالشه وعلاقه زیادی به شهدا داره. برای همین من هم عکس شهداروزدم به اتاق و چندروزیکبار ازخاطرات وزندگینامه شهدا برای پسروهمسرم میخونم ودراخرهم باهم برای شهدا صلوات میفرستیم🌹.من زندگیمو مدیون دعای شهداهستم.
تصوید شهید غلامرضا صابری توعملیات کربلای پنج شلمچه سال1365توسن 17سالگی شهید شدن💔🕊