هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
ما همسایه ی دیوار به دیوار پدرشوهر مینا بودیم پدر شوهرم بین خونه ی ما و خودشون سوپرمارکت داشت یه روز که تولد خواهر زادم بود با دخترم میخواستیم بریم تولد به دخترم گفتم اگه آقاجون پرسید کجا میرید نگو میریم تولد 🤫 آخه خواهر مادرشوهرم تازه فوت کرده بود گفتم مادر شوهرم میفهمه ناراحت میشه🙁 آماده شدیم رفتیم بیرون که از پدرشوهرم خداحافظی کنیم پدرشوهرم از دخترم پرسید کجا میرید دخترمم گفت مامانم گفته وقتی تولد میریم به شماها نگم😝 منو میگی از خجالت آب شدم تا یه مدت از پشت شیشه ی مغازه با پدرشوهرم سلام علیک میکردم😅 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak