هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام ستایش بانو مامان من قبلا عینکی بود... 😎 ماهم با یکی از همسایه هامون خیلی صمیمی هستیم یه روز رفتیم خونشون شام دعوت بودیم هوا هم سرد بودو ما زمانی که وارد خونه شون شدیم همه شروع کردن به احوال پرسی و دست دادن ... مامانمم چون بیرون هوا سرد و بود و داخل گرم شیشه عینکش بخار کردو هیج جا رو هم نمیدید و دستشو دراز کرد که دست بده ، هیچ کس دست نداد! عینکشو داد پایین دید دستشو جلو آقا شهرام ( شوهر همسایمون ) دراز کرده 🙊 که سریع دستشو عقب کشید و همه زدیم زیر خنده 😂😂😂 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak