این سوتی هم مال مادرم هست وقتی چهار یا پنج ساله بوده مادر بزرگم کمی نبات می خره بعد یه قطعه کوچیک میده دست مادرم ، بقیه ش رو هم میگذاره طاقچه و به مادر هم میسپاره به نبات ها دست نزنه و می ره سراغ کاراش مادر که باز هم هوس نبات کرده بوده ، چهارپایه ای میگذاره زیر پاش که قدش برسه و بعدهم به حساب نبات ها میرسه بعد که مادر بزرگم بر می گرده خونه مادرم بدو بدو می‌ره سراغش و میگه ببین ببین من اصلا به نبات ها نگاه نکردم اصلا هم ازشون نخوردم بعد در یک حرکت نمایشی قدش رو کوتاه می کنه و دستش رو به سمت طاقچه بالا می بره و میگه ببین من اصلا دستم به طاقچه نمی رسه 😅 در حالی که آنچه مادر بزرگم می دیده دستها و لباس کثیف مادرم و اینکه کلی از نبات ها هم نیست😜😁😁😁😁 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak