یبار داشتم بچمو میخوابوندم، بعد شوهرم بلند بلند شروع کرد اواز خوندن، داشت میگفت،سیاهه...(جناب خان)اومدم بگم یواشتر🤫، ی دفه گفتم نارگیله👏👏😂😂 یه بار وسط دعوا با شوهرم میخواستم مثلاخودمو از تراس  بندازم پایین.پامو بردم بالا هی نمیشد مثلا قدم نمیرسیدهمسرم گفت بزاربرم چهارپایه بیارم😐😐😐😂😂😂😂😂😂 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak