یکبار یک استادی داشتیم خیلی شیرین میزد
یک جلسه میخواست امتحان بگیره خیلی هم درسش سخت بود همه قرار گذاشتن کلاسو کنسل کنن
کلاسش بعد از نهار بود دوستم نمیدونست و رفته بود سر کلاس از استرسش واسه امتحان غذاشو نخورده بود و گذاشته بود توی ظرف که ببره بعد از امتحان بخوره
بچه ها صداش کردن و گفتن کلاس کنسله بعدش همه تو کلاس روبرو قایم شدن این یهو یاد غذاش افتاد گفت هنوز استاد نیومده برم غذامو بیارم که تا رفت سر کلاس استاداومد و مچشو گرفت😂😂😂😂😂
خلاصه هی سوال و جواب که بقیه بچه ها کجان و چرا هیچکس نیست 😂😂
آخرش هم از این طفلی تنهایی امتحان گرفت 😂😂😂
ما مرده بودیم از خنده
بعد از کلاس دوست مظلومم از حرصش تمام غذاش و ریخت تو سطل آشغال خخخخخخ
#نازگل
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭
@Sooti_Hamsaran