من قبلنا توی ۱۱۸ کارمیکردم
چندتا سوتی دادم😅
اونجا شماره باید بدیم وخیلی شلوغه خیلی زیاد ، اصلا مهلت نفس کشیدن نیست و کاره خشک و کسل کننده ایه
یه پسر جوونی رو خطم اومد
شماره فکر کنم یه شرکتیو میخواست ، اونجا ما صداگیر داشتیم که اگر سهوا خواستیم حرفی بزنیم انگشتمونو بزاریم رو صدا گیرو
من انگشتمو گذاشتم روصداگیر ومنتظر شدم شماره موردنظر اون پسره پیدابشه بیاد ، فک کن اون لحظع پسره گفت شماره شرکت شیرپاکو میخوام
من انگشتمو گذاشتم روصداگیر ، برگشتم به همکار بغلیم گفتم یه دمپاییایی خریدم انقد خوشگلن
دیدم پسره از اونور میگه با منی ، خوب مبارکه 😣😣😣وای داشتم از خجالت میمردم
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak