💙 چند وقته چاق شدی 🌸 پای سفره جمع بودیم . برعکس هرروز که خیلی سر ظهر گشنم می‌شد و دوست داشتم هرچه سریعتر غذا بخورم، امروز یه حسی بهم دست داده بود که آروم غذا بخورم. بچه‌ها هم داشتند غذاشون رو می‌خوردند و اتفاقا دعوا و سر و صدا نمی‌کردند. 🌸 یه نگاهی به خانمم کردم دیدم با عجله داره غذا می‌خوره، طوری که صدای غذا خوردنش رو می‌شنوم. دست دراز کرد یه مقدار سبزی از سبد برداشت و شروع کردن خوردن. خانمم خیلی به خیار علاقه داره، خیارها را تیکه تیکه کرده بود گذاشته بود تو یه پیش دستی. من خیلی علاقه‌ای نداشتم که خیار بخورم. خانمم گفت خیار نمی‌خوری؟ گفتم: نه. یه تیکه خیار برداشت و شروع کرد خیار خوردن، صدای خیار رو که شنیدم، دیگه نتونستم تحمل کنم. گفتم: یه کم یواش‌تر بخور. خِرّ خِرّ خِرّخِرّ!! چقدر صدا میده. زشته جایی میری از این کارا نکنی، آبرومون میره. 🌸 خانمم یه لحظه توقف کرد. یه نگاهی عمیقی به من کرد و لباش آویزون شد. خیلی ناراحت شده بود. گفت: خوب امروز خیلی خسته شدم، گشنم شده. من می‌تونستم ادامه ندم ولی بهش گفتم: اصلا من برای خودت میگم، کمتر غذا بخوری بهتره، یه چند وقتیه چاق شدی. برای خودت بده، وزنت که زیاد بشه عوارض خیلی بدی داره. 🌸 خانمم یه تکیه خیار رو گاز زده بود، یه تکیه‌اش تو دستش بود. اونو با تندی گذاشت تو ظرف خیارا. این دفعه همراه با ناراحتی، با کمی عصبانیت گفت: بیا اصلا نخواستیم. هی منِتّ شو سر ما می کشی. گفتم چیییزی نگفتم !!! حالا بخور !!! با اکراه شروع کرد به ادامه دادن. معلوم بود که خیلی گشنشه ولی غذا تو دهنش[ ......] شده بود. با لحنی آروم گفت: یه روزم که بچه‌ها ساکتن و هیچی نمیگن تو نمی‌ذاری، یه لقمه از گلومون پایین بره. 🌸 تقریبا اواخر غذا خوردن بودیم. من با خودم فکر می‌کردم دیگه خانمم ناراحت نیست و از دلش دراومده. خواستم یه شوخی کنم. دنبال یه چیزی می‌گشتم که باهاش شوخی کنم. دیدم امروز یه کم غذاش ته گرفته و بگی و نگی کم نمک افتاده. با لحنی همراه با خنده گفتم: امروز از بس گُشنَت شده بود، حواست نبوده غذات هم که ته گرفته و نمک نداره. 🌸 خانمم خیلی ناراحت شد. دیگه هیچی نگفت و با ناراحتی بشقابا رو بهم می‌زد و جمع می‌کرد. به این ماجرا میشه از چند منظر نگاه کرد. قضاوت با خود شما ...... اما شاید بهتر باشه اینطور با قضیه روبرو بشویم که سعی کنیم اگر نمی‌توانیم لحظه‌ی آرامشی خلق کنیم، آرامش موجود رو از بین نبریم. 🌸 بعضی از پیام‌ها برای مردان معنایی دارد که برای خانم‌ها آن معنا را نمی‌رساند. عیب جویی و تمسخر پیامی است که از طریق کلمات فوق، توسط یک زن دریافت می شود. و شاید هم پیام‌هایی دیگر که خود خانم‌ها بهتر می‌دانند!!! به هرحال هر پیامی داشته باشد، از آقایان خواهش می‌کنم  از این لحن و از این کلمات استفاده نکنید چون کمترین اثرش اینه که موجب ناراحتی همسر شده و در نتیجه از بین برنده آرامشِ موجود، آرامشِ دورِ هم بودن، آرامشِ انرژیِ مثبتِ در کنار هم بودن است. 🌸 اگر بپرسید راه درمان عیب جویی یا تمسخر چیست؟ به شما خواهم گفت خیلی ساده است. البته باید بدانیم که این ماجرا صرفا مثالی و تنها یکی از سکانس‌های عیب جویی در زندگی است. بنابراین ممکن است شرائط برای شما طور دیگر رقم بخورد. به هرحال راه‌کارهای زیر را در نظر داشته باشید؛ 1- اول خودت بعدا دیگران؛  اولین چیزی که باید در نظر داشته باشین اینه که قبل از اینکه در مورد عیب دیگران صحبت کنین، به عیوب خودتون تمرکز کنین. وقتی یه نفر خواست به همسرش بگه آرومتر غذا بخور، باید پیش خودش بگه من هرروز خسته از سرکار میام و از خستگی نمی‌دونم چطوری غذام تموم میشه. پس این شخص باید بدونه که برای خودش هم چنین حالتی ممکنه پیش بیاد. البته در همه مسائل وعیوب باید همینطور عمل کرد. 2- قبل از حرف زدن فکر کن؛ اگر نیت شما اینه که همسرتون رو راهنمایی کنید، از شما می‌خوام سعی کنین با بهترین کلمات و زیباترین کلمات اون رو به همسرتون منتقل کنین. خوب باید فکر کنین که وقتی به همسرتون می‌گین: «چند وقتیه که چاق شدی»، باید به عواقب آن و اثرات منفی که بر روی همسرتون می‌ذاره، فکر کنین.او از این پیام شما، عدم محبت درک می‌کنه. او فکر می‌کنه که شما می‌خواید با این پیام به او بفهمونید که در نظرش محبوب نیستین، قیافه او جذابیت گذشته رو نداره و... و این چقدر می‌تونه اثر منفی داشته باشد. 3- نیمه پر لیوانو ببین؛ وقتی که شما خستگی همسرتون و حالت گرسنگی اونو به خاطر زحمتی که برای تو کشیده ببینی و ازش تشکر کنی و با نگاه سرشار از محبت بهش نگاه کنی،این یعنی نیمه پر لیوانو دیدی. در تمامی مسائل دیگه همینطور تصور کن و عکس‌العمل نشون بده. 🌸 راه‌کارهای زیادی در رفع عیب‌جویی وتمسخر وجود دارد و راه‌کارهای فوق تنها راه‌کارهای بینشی بود، اما هر وقت می‌خواهی چنین کاری کنی،اول به خودت فکر کن بعد دیگران .