با او درباره ترسی که دارد صمیمانه سخن بگویید و اجازه دهید خیلی راحت درباره آن حرف بزند. سخنش را قطع نکنید و درصدد راهنماییهای فوری نباشید. از خود او راه حل بخواهید؛ مثلاً به جای آن که بگویید «چه کسی تو را اینقدر ترسانده؟ برو توی حیاط. اگر چیزی دیدی مرا صدا کن» می توانید بگویید «بیا با هم برویم توی حیاط، کمی قدم بزنیم . الان که هوا تاریک است ببینیم چه چیز باعث میشود که ما شب ها می ترسیم که تنها به آنجا برویم. موافقی؟» توجه داشته باشید زمانی را برای صحبت کردن انتخاب کنید که خود او نیز تمایل داشته باشد و با اجبار این کار را انجام ندهید. به هیجانات او واکنش نشان دهید تا بداند که او را درک میکنید. با اتمام صحبت هایش از او راه حل بخواهید. به جای آن که بگوید« دخترم! این چیزها که اصلا ترس ندارد.» بگویید« عجب ! من نمی دونستم این موضوع باعث ترس تو میشد. یادت هست اولین بار چه شدکه ترسیدی؟» و بعد از گفتن پاسخش بپرسید « به نظرت چه کار کنیم از آن نترسی؟»پاسخ های مؤثرش را تایید کنیید و به کار ببندید
@khanevadeherani