✴️ ما تأثیر این جابجایی ها را بر میزان بروز سکته ی قلبی حاد آزمایش کردیم. برای محاسبه ی نرخ بروز، بروز سکته ی قلبی حاد در طی هر هفت روز اول پس از انتقال بهار یا پاییز را با میانگین بروز در روز های متناظر هفته، دو هفته قبل و دو هفته بعد از روز مورد نظر مقایسه کردیم. ✴️ برای مثال، برای سه شنبه ی پس از انتقال، بروز در آن سه شنبه را تقسیم بر میانگین بروز در سه شنبه ی دو هفته ی پیش و میانگین بروز در سه شنبه ی دو هفته ی بعد می کردیم. ✴️ ما از داده های دفتر ثبت سکته ی قلبی سوئد استفاده کردیم که اطلاعاتی با کیفیت بالا را در رابطه با همه ی سکته های قلبی حاد درون کشور را از سال 1987 فراهم می کند. نرخ های بروز -به عنوان مقیاس های ریسک نسبی- و فاصله ی اطمینان دقیق 95% محاسبه شدند. ✴️ بروز سکته ی قلبی حاد در سه روز اول پس از انتقال به DST در فصل بهار به طور معناداری افزایش پیدا کرد (شکل. A1). نرخ بروز برای هفته ی اول پس از تغییر در فصل بهار- که از طریق تقسیم میزان بروز در هفت روز هفته بر میانگین بروز هفتگیِ دو هفته قبل و دوهفته بعد محاسبه شد- برابر با 051/1 (با فاصله اطمینان 95%، 032/1 تا 071/1) بود. ✴️ در مقابل، بعد از خارج شدن از DST در فصل پاییز، فقط روز اول به طور معناداری تحت تأثیر قرار گرفتند (شکل. B1)؛ نرخ بروز در کل هفته برابر با 985/0 (فاصله اطمینان 95%، 969/0 تا 002/1). ✴️ تأثیر انتقال به DST در فصل بهار، بر میزان بروز سکته ی قلبی حاد در زنان تا حدی از مردان چشم گیر تر بود، و تأثیر (انتقال) در فصل پاییز، در مردان بیش از زنان بود. ✴️ تحلیل های جداگانه از دوره های 1996-1987 و 2006- 1997 اساسا نتایج یکسانی را با تحلیل های دوره ی 2006-1987 نشان داد. اثرات جابجایی ها (جابجایی زمانی) همواره برای افراد زیر 65 سال نسبت به افراد 65 سال به بالا چشم گیرتر بود. ✴️ محتمل ترین توضیح برای یافته های ما، اثر مخرب محرومیت از خواب بر سلامت قلبی-عروقی است. طبق مطالعات آزمایشی، این اثر مخرب، شامل غلبه ی فعالیت سمپاتیک و افزایش سطوح سایکوتین های پیش برنده ی التهاب است. ✴️ داده های ما پیشنهاد می کند که ممکن است اجتناب از تغییرات ناگهانی در ریتم های بیولوژیک برای افرادِ آسیب پذیر، مفید باشد. ✴️ فرض بر این بوده است که جوامع غربی به صورت مزمن محرومیت از خواب دارند. زیرا در قرن بیستم، متوسط میزان خواب از 9 ساعت به 5/7 ساعت کاهش پیدا کرد. بنابراین، بررسی این نکته مهم است که آیا با افزایش میزان خواب می توانیم اثرات سودمند به دست آوریم. ✴️ این یافته که به نظر می رسد احتمال خوابِ بیشتر، در اولین روز کاری پس از تغییر زمان در پاییز ایمنی بخش باشد جذاب است. دوشنبه در بین روزهای هفته، با بالاترین ریسک حمله ی قلبی حاد مرتبط است و برای توضیح این پدیده، استرس روانی شروع یک هفته ی کاری جدید و افزایش فعالیت، به عنوان یک توضیح احتمالی (برای این افزایش ریسک) پیشنهاد شده اند. ✴️ نتایج ما احتمال وجود یک عنصر دیگر مرتبط با خواب را در بروز بیشتر حمله ی قلبی حاد در روز دوشنبه بالا می بَرد. ✴️ مطالعات ثبت روزانه ی خواب پیشنهاد می کنند که زمان های خوابیدن و بیدار شدن در آخر هفته ها، دیر تر از روزهای هفته است: ✴️ می توان این فرضیه را مطرح کرد که زودتر بیدار شدن از خواب در اولین روز هفته و در نتیجه محرومیت جزئی از خواب، تأثیر قلبی-عروقی مخرب در برخی افراد دارند. این تأثیر، با خارج شدن از DST در فصل پاییز کمرنگ تر است، زیرا امکان خواب بیشتر را فراهم می کند. ✴️ مطالعات لازم است این احتمال را مورد بررسی قرار دهند که یک الگوی هفتگی ثابت تر برای بیدار شدن در صبح و خوابیدن در شب، یا کمی دیرتر بیدار شدن در دوشنبه، ممکن است از برخی سکته های قلبی حاد پیشگیری کند. (ترجمه ی سمت چپ: نرخ بروز) شکل 1. نرخ های بروز سکته ی قلبی حاد در هفت روز اولِ پس از تغییرات ساعت در بهار و پاییز برای صرفه جویی در زمان نور روز.