🏴از غم بی کسی ات حوصله سر می آید 🏴دست و پا میزنی و خون به جگر می آید 🏴در قدوم تو سر انداختن و جان دادن 🏴به خدا از من عاشق شده بر می آید 🏴یادگار حسنت بی زره و بی شمشیر 🏴سر یاری تو از خیمه به سر می آید 🏴پاره گشته لب خشکیده ات از تیر بگو 🏴کاری از دست من خسته اگر می آید 🏴کوهی از نیزه و شمشیر به دورت بس نیست 🏴هیزم و سنگ ز هر سو چقدَر می آید 🏴آه از این همه زخمی که به پیکر داری 🏴بیشتر سینه ی زخمت به نظر می آید 🏴هر نفس از دهنت خاک برون میریزد 🏴اشک از دیده نه خونابه جگر می آید 🏴نیزه حالا که تنت را به زمین دوخته است 🏴به هوای سر تو چند نفر می آید 🏴تیر در حال فرود است گلویت ببُرد 🏴عمو از بازوی من کار سپر آید 🏴 🏴 🏴 ما را به دوستانتون معرفی کنید. 👇👇👇 http://eitaa.com/khaneyeashq