🗯 شاگردي از استادش پرسيد: عشق چست؟🗯
🌾استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياوراما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني!
🌾شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.استاد پرسيد:چه آوردي؟
و شاگرد با حسرت جواب داد:هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم .
🔆استاد گفت: عشق يعني همين!
🗯شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست؟🗯
🌳استاد به سخن آمد که:به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش که باز هم نمي تواني به عقب برگردي!
🌳شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهي با درختي برگشت.
استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولين درخت بلندي را که ديدم، انتخاب کردم
. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالي برگردم.
🔆استاد بازهم گفت : ازدواج يعني همين!..
🎀
@delbrak1🎀