داستانی از یک خیانت
قسمت سوم
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
یادم رفت بگم که اون خانم پشت تلفن به من گفت باردار هم هست و این بیشتر حالم را بد کرد .
در همین حین گریه و حال بد و با وجود خاموشی تلفنم ناگهان تلفن دوستم زنگ خورد جواب داد مادر من بود و گفت تلفن را بدهد به من با بغض جواب دادم این بار مادرم مرا داد به باد سرزنش که تو اونجا داری چه غلطی میکنی و یه زنه زنگ زده خونه و به من هرچی دلش خواسته گفته و تهدید کرده و ....
حالا هر چی من توضیح میدادم که به والله ماجرا اینطور که شما فکر میکنید نبوده و من روحم از متاهل بودن این اقا خبر نداشته و جریان را درست برایش میگفتم مگر به خرجش میرفت؟
خلاصه آبروم پیش مادرم رفت ولی قول داد در صورتی که تمامش کنم به پدر و بقیه چیزی نگه دنیا روی سرم خراب شده بود
دلم میخواست اون آقای لعنتی را میدیدم و واقعا میکشتمش اما حتی جرات نداشتم بهش تلفن بزنم راه افتادم زدم از خانه بیرون به بهانه ای و رفتم پای تلفن کارتی و باکارت زنگ زدم به اون آقای لعنتی تا برداشت با عصبانیت ماجرا را بهش گفتم
به جای عذر خواهی گفت غلط کرده زنک فلان فلان شده این دیشب با من دعواش شده رفته خونه مادرش قهر و حالا داره زهر خودشو میریزه گفتم شما بی جا کردی که متاهل بودی و به من تماس میگیری و ...
گفت به خدا دوستش ندارم و کاش تو را یه ماه زودتر دیده بودم و...
گفتم بیخود دیگه نه تماس میگیری نه پیام میدی و....
ولی خاک به سر دلم و بی تجربگی و سادگیم با این احوال تا چند مدت بعدش پیام میداد و منم دلم نمی آمد جواب ندم هر ده تا پیام حداقل ۴تاشو با ترس جواب میدادم
فهمیدم زنش پرستاره و در یکی از بیمارستان های خوب شهر کار میکرد شبهایی که زنه شب کار بود بیشتر پیام میداد تا دوباره زنه به من پیام دادکه فلان فلان شده انگاری هنوز ادب نشدی و....
بهش جواب دادم که حلالم کن غلط کردم و...
و بعد از اون به پیامها و تماس های کمی هم که آقاهه داد جواب ندادم و به زباله دان تاریخ سپردمش
ولی همیشه با خودم میگم کاش میرفتم اون بیمارستان و اون خانم رو میدیدم و ازش حلالیت میطلبیدم آخه خودم یک زنم و میدونم چی کشید اون خانم و کاملا حق با اون بود خدا لعنت کنه مرد خیانت کار و وسوسه های شیطانی رو😔😔
بعد از اوماجرا زیاد مساله خواستگاری و ازدواج برام پیش آمده ولی تا الان که به نتیجه نرسیدم و هر کدام به نوعی آسیبم زده این رو چوب اون ماجرا میدونم
کاش میتونستم حلالی بگیرم کاش اون زن بخشیده باشه برام دعا کنید
الانا هم در جریان یک خواستگاری جدی و واقعیم دعا کنید به نتیجه برسم و تنشهای ذهنیم تمام شن
ممنونم از صبرتون که داستانم رو خوندید و ممنونم از آسمان جون که اینجا رو برای دورهمی ما خانم ها به این قشنگی مدیریت میکنن شادی و سلامتی همه هم گروهی های عزیزمو از خدا میخوام شاد باشید😍
پایااااان
🌱@delbrak1🌱