خاطرات سمی خواستگاری
ساعت ۱۷ قرار داشتیم تقریبا ۱۶:۴۵ دقیقه رسیدیم مادر جان تنهایی رفتن خونه ی دختر خانوم یه نیم ساعتی تو
آقا سید عزیز شما که مخاطب کانالی دیگه چرا 😢 چه قدر ما خاطره و نظر میذاریم که تنها رفتن مادر پسر خوب نیست، بازم کار خودتون رو می‌کنید 😒 شیطونه میگه کانال رو‌ جمع کنم برم با این کاراتون 😭