سلام خانم شجاعی، دوم دبیرستان بودم تو امامزاده شهرمون یه خانومی اومد جلو گفت شما خانم حسینی هستین؟ 😃منم گفتم نه! گفت دانشجویی؟ گفتم نه! گفت قصد ازدواج داری؟؟ من گفتم ببخشید من دوم دبیرستانم😳😳 گفت خب باشه، مادر آقا پسر شما رو پسندیده، منو فرستاده جلو،، منم رفتم پیش مامانم گفتم یه خانومی باهاتون کار داره،، حالا مامانم اونجا چه فکری کرده باشه خوبه؟ 😆میگه با خودم گفتم وای باز این بچه چه گندی زده😐🙄 فکر کرده کسی میخواد شکایت منو کنه 😐😖 وقتی فهمید خواستگاره، خیالش راحت شد😅 کانال خاطرات فوق سمّی خواستگاری 🙊🙊🙊🙊🙊🙊🙊🙊🙊 @khastegarybazi2