سلام شبتون بخیر منم خاطره بگم 🙃 سال اول دانشگاه یک خانمی من را برای پسرشون پسندیدن و وقتی اومدن جلو گفتم که تا درسم تموم نشه قصد ازدواج ندارم. گذشت و سال آخر دانشگاه موقع اولین امتحان ایشون مجددا منو دیدن و چندتا از خانم های سن بالای دانشگاهو همراه خودشون آوردن تا واسطه بشن و من قبول کنم من همچنانم قصد ازدواج ندارم ولی 5تا خانم دور تا دورم ایستاده بودن و دائم نصیحت میکردن که دارم پیر میشم 🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀کلا 22سالمه🤦‍♀آخرش دیدم اصرارشون زیاده و شدیدا مذهبی ان البته خودمم مومنم گفتم من شرایطم یه خورده خاصه من اهل موسیقی ام 🦥 خانمه چند ثانیه مکث کردن و گفتن یعنی آهنگ گوش میدی؟ گفتم نه خودم نوازنده چندتا ساز هستم و موسیقی هم درس میدم.... اینو که گفتم فرداش همون خانمای واسطه اومدن گفتن ایشون خواستگاریشو پس گرفته و گفته ما تو خانوادمون چنین چیزایی نداریم و نسل و ذریه پاک فرزندان آینده برامون مهمه و دنبال مادر سالم برای بچه هامون میگردیم🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀این در حالیه که ایشون منو 4سال می‌شناخت و جز ادب احترام و محبت چیزی از من توی جمع ندیده بودن ولی صرفا چون اهل موسیقی هستم یعنی آدم ناپاکی هستم، اینو صرفا برای این گفتم که یه تلنگری زده بشه به ذهن خیلیا، قرار نیست اگر کسی از لحاظ طرز تفکر و شیوه زندگی مثل ما نیست ناپاک باشه و نتونه مادر سالمی باشه اون خانم میتونست صرفا بگه پسرم با موسیقی مخالفه نه اینکه کل شخصیت اهالی یک رشته را زیر سوال ببره🤦‍♀❤️