🔖
#قسمت_ششم /۲۱فروردین
توی ماشین نشستیم و خداروشکر ماشین روشن شد بچه های فاطمیون میگفتند باید بمونید تا پیکر شهدای مارا هم بیاورند یکی از بچه هایشان برای خاطر جمع شدن سوییچ را از روی ماشین برداشت
من دیگر نمیتوانستم تحمل کنم از حسین حلالیت گرفتم و رفتم به خط اتش خمپاره دشمن کمتر شده بود که این نشان از حمله زمینی انها میداد صدای تانک ها ونفربر هایشان به گوش میرسید که به دنبال راهی برای ورود هستند
دشمن خود را به کانال رسانده بود به طوری که درگیری در بخشی از خط به فاصله 4 5 متر رسیده بود
بی ام پی های دشمن به نوبت می آمدند و نیرو پیاده میکردند که یکی از بی ام پی های آنها را موفق شدیم بزنیم
چند نفر از نیرو های دشمن بر اثر شکافی که گلوله تانک ایجاد کرده بود توانسته بودند وارد خط شوند که بچه های ما مجبور شدند تا موانع بشکه ای عقب نشینی کنند
تانک ها موفق شده بودند از خط مالک نفوذ کنند و بچه ها عقب نشینی کرده بودند
تانک دشمن وارد خط شد و جنازه های خود را ببرد با مقاومت بچه های ما تانک مجبور به عقب نشینی شد
چند لحظه ای در خط آرامش نسبی برقرار شد اما ناگهان دشمن از جناح اقدام به هجوم سنگین تری کرد خط یاسر به دلیل اشرافیت به محور های همجوار از اهمیت بالایی برخوردار بود
درگیری دیگر از روبه رو نبود و دشمن از جناحین وارد میشد
زمانی که من یکی از بچه ها را داشتم انتقال میدادم اسلحه من توی ماشین جاموند و اسلحه ای نداشتم دشمن به فاصله 50متری ما رسیده بود جوری که من سر آنها را به وضوح میدیدم که در حال جا به جایی هستند
دشمن از پشت شروع به تیراندازی کرد که سریع سنگر گرفتیم
اوضاع داشت بحرانی میشد و ما داشتیم در محاصره قرار میگرفتیم ...
#ادامه_دارد
#روایت_خانطومان
🔖
@khat_yaser /خط یاسر¹⁵⁵