دیگه غر می زنی! 🔺️حاج احمد کافی میگفت : شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد. گفت : که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است می خواست کمکش کنم. لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم. در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک فقط همین. رفتم و با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف را خواب دیدم. فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی! اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخصی دیگر؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر ، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت به من دارند.😔 🔹️وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی ، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش به دست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی خدا هم توفیق عمل می دهد ، هرجا که باشی گره ای باز میکنی ولو به جواب دادن سوال رهگذری..😊 @khate_atash