حاج محمد اهل امر به معروف و نهی از منکر بود یعنی همیشه سعی در ارشاد و راهنمایی دیگران داشت، بخصوص در مورد نزدیکانش. یک بار من خیلی راحت در یک مجلس مهمانی شروع کردم به غیبت کسی‌.وقتی برمیگشتیم محمد گفت: میدانی که غیبت کردی حالا باید برویم در خانه شان و تو بگویی این حرف هارا پشت سرش زده ای. گفتم :اینطوری که آبرویم می رود. گفت: تو که از بنده ی خدا اینقدر میترسی و خجالت میکشی،چرا از خدا نمیترسی!؟ این حرفش باعث شد من دیگر نه غیبت کننده باشم نه شنونده ی غیبت . منبع کتاب همسفرشقایق ص۲۶۰ 🔻نشر بدید😍 🔶 eitaa.com/maroofane3 🔶 eitaa.com/maroofane3