خاطرات : شهید محمود حقیقی حسن آباد چهره نورانی شب عملیات چهره محمود به طور محسوسی روشن تر و درخشان تر شده بود،به طوری که بچه های رزمنده هم به شوخی ابتدا بیان می کردند ومی گفتند: محمود تو حتماً شهید می شوی . در آن شب من به او گفتم: محمود جان! بیا برویم نمازمان را در سنگر بخوانیم.اوگفت:نیم ساعت دیگر بیشتر به شهادت من نمانده است.حالا چه فرقی می کند که نمازم را کجا بخوانم و بیرون از سنگر نمازش را خواند . روایت کننده: همرزم شهید ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele