سیّد حسن نصرالله به جایگاهی که لایقش بود رسید و شرمندگی موند برای اونایی که مدتها پیش میتونستن کاری کنن ولی تعلل کردن!
اونایی در بزنگاه پاهاشون لرزید و با محافظهکاری و بهونههای بنیاسرائیلی از میدون جهاد عقبنشینی کردن! اونایی که همیشه نگاهشون به دشمن قسمخورده مسلمین بود تا اوضاع رو براشون بهتر کنه، نه خدا! اونایی که تخم صبر استراتژیک رو تو کشور کاشتن و این صبر از شنیدن صدای مظلوم محرومشون کرد!
تو یه بخش از کتاب "نخل و نارنج" نویسنده میگه: تصمیمهای بزرگ همیشه منتظر نمیمانند تا تو در آنها بیاویزی.
بسیاری در بزنگاه تصمیمهایشان را دفن میکنند تا به وقتش آنها را استخراج کنند، امّا این وقت قضا میشود مانند نماز صبحی که قضا میشود و با هیچ قضا کردنی، ادا نمیشود."
بله آقایونِ پُر ادعای سیاستبلد! آقایون زبانِ دنیابلد! آقایون درجهدارِ جنگ بلد! آقایونِ وعدههای روی زمین مونده!
تصمیم بزرگِ انتقام گرفته شد ولی تعلل کردید و وقتش قضا شد! اگه مردانگی در وجودتون هست چند روزی سکوت کنید و به کاری که کردید فکر کنید و عرق شرم بریزید. در پیشگاه خدا توبه کنید تا شاید از سرِ تقصیراتتون بگذره!
جایی که باید میبودید، نبودید! جایی که باید میزدید، نزدید! جایی که باید سکوت میکردید، حرّافی کردید! محافظهکاری شما باعث ریخته شدن خونِ سیّد عزیزِ ما و چندین فرماندهی محور مقاومت شد و تا ابد این لکّهی ننگ از روی پیشانی شما پاک نمیشه! در حق محور مقاومت ظلم کردید! ظلم!
با همهی این شرایط تنها امید ما رهبر عزیزتر از جانمونه که فقط و فقط از خدا سلامتیش و حفظ جونش رو میخوایم. نه از شما!
#دردنامه