هدایت شده از صراط
🥀 آفت‌های زندگی 4/6 ادامه ماجرا... حاج آقا گفت بله ممکنه طلبه ای باشه که حرفی رو بزنه که نظر خودش باشه ولی شما اگر واقعا دنبال واقعیت باشید میرید سراغ چند طلبه که حالا یا اونها رو می‌شناسید و یا نمیشناسیدشون و بعد جوابهایی که هر کدوم میدن رو کنار هم بذارید، اگر محتوای همشون یکی بود پس نمیتونه حرف خودشون باشه چون اینها با هم هماهنگ نبودن و این افراد رو شما خودتون انتخاب کردین ولی اگر دیدید جوابهای مختلف و کاملا متفاوتی دادن پس معلومه نظر شخصیشون رو بهتون گفتن و شما میتونید قبول نکنید، آقا سعید برادر من هیچ وقت اجازه نده یکسری حرفهایی که پایه و اساسی نداره موجب کشف نشدن حقیقت برات بشه، و این رو هم بگم که یه وقت فکر نکنی به قول خودت دارم مُخت رو میزنم بلکه دارم تو رو با واقعیت‌ها آشنا میکنم تا بتونی بهتر تصمیم بگیری که چه راهی رو پیش بگیری وگرنه شما دیندار باشی یا بی دین کسی به من نه پاداش میده و نه من رو توبیخ میکنه ولی من هم وظیفه ای دارم و اون روشن کردن و شفاف کردن مسائل دین هست تا مردم بتونن با اختیار کامل مسیر درست رو طی کنن، حرفهای حاج آقا به اینجا که رسید، سعید گفت حاج آقا من از اول داشتم شما رو امتحان میکردم تا ببینم شما چه عکس العملی از خودتون نشون میدین، واقعا قاسم راست می‌گفت که آدم از حرف زدن با شما انرژی میگیره، واقعیتش من قبلا یه آخوند میشناختم که از کاراش خیلی خوشم نیومد و یه بار هم با یه آخوند صحبت کردم یه جوری جواب داد که با خودم عهد کردم دیگه سراغ هیچ آخوندی نیام ولی... ادامه ماجرا در قسمت بعد... https://eitaa.com/s69z69