جواب مفصلش هم اینه 👇
دکتر جواد منصوری در کتابشون خیلی جامع بررسی کرده است
امام و انقلاب سفيد
شاه در 19 دىماه 41 رسماً اعلام كرد كه قصد دارد اصول ششگانهاى را به رفراندوم بگذارد كه از آن بعدها با عنوان انقلاب سفيد ياد كرد. تصميم به اعلام اين اصول پس از بازگشت شاه از امريكا و به دنبال توافقش با كندى آغاز شد كه درپى آن وى با كنار گذاردن امينى، خود ابتكار عمل را در دست گرفت و برنامه انقلاب شاه و ملت را كه شامل شش اصل بود، اعلام كرد: اصلاحات ارضى (مرحله اول آن در دوره امينى آغاز شده بود)، ملى كردن جنگلها، اصلاح قانون انتخابات شامل اعطاى حق رأى و وكالت مجلس به زنان، عرضه سهام انحصارات دولتى به مردم براى تأمين منابع ملى اصلاحات ارضى، سهيم كردن كارگران در سود كارخانهها و ايجاد سپاه دانش. «4»
در واكنش به اعلام شاه مبنى بر به رفراندوم گذاردن اصول مذكور، امام براى تبادل نظر با مراجع و علماى قم آنها را به جلسهاى دعوت كرد. در اين جلسه كه آيات عظام گلپايگانى، نجفى، شريعتمدارى، حاج شيخ مرتضى حائرى و داماد شركت داشتند، امام به تشريح ابعاد مسئله پرداخت و خواستار بررسى موضوع از سوى علما شد. در اين جلسات قرار شد از دولت خواسته شود تا نمايندهاى را به قم اعزام و اهداف و انگيزههاى شاه را از طرح
__________________________________________________
(1). همان، ص 109.
(2). همان، ص 110.
(3). روحالله موسوىخمينى (امام)، صحيفه امام، ج 1، ص 110.
(4). روزنامه اطلاعات، 20 دىماه 1340.
انديشه سياسى امام خمينى (ره)، ص: 46
اين اصول تشريح كند. «1»
به دنبال اعلام اين تصميم، يكى از روحانيان مرتبط با دربار به نام بهبودى روانه قم شد و با علما به گفتگو نشست، اما اين جلسه و جلسات ديگر نتوانست ابهامات را رفع كند و از سويى پاسخهاى غيردقيق دربار نيز اين ابهامات را بيشتر كرد؛ «2» تا آنجا كه اين ابهامات با سفر رئيس تشريفات دربار و رئيس كل ساواك به قم و گفتگو با مراجع نيز برطرف نشد. «3» مهدىعراقى يكى از نزديكان امامخمينى درباره گفتگوهاى بين پاكروان (رئيس ساواك) با امام درباره اصول انقلاب سفيد مطالبى را بازگفته كه در آن تلويحاً اشاره شده است كه امام با عناوين رفرم شاه مانند اصلاحات ارضى، ملى كردن جنگلها و سهيم كردن كارگران در سود كارخانجات مخالفتى نداشت، «4» اما در مورد چگونگى اجراى آن ايراداتى را مطرح كرده بود. «5» مثلًا به گفته عراقى، امامخمينى درباره اصل اول- يعنى اصلاحات ارضى- به پاكروان
__________________________________________________
(1). سيد حميد روحانى، بررسى و تحليلى از نهضت امامخمينى، ج 1، ص 223.
(2). همان.
(3). همان.
(4). درخصوص موضعگيرى امام در مورد اصلاحات ارضى، برخى (همچون آيتالله صافىگلپايگانى و آيتالله بدلا) معتقدند كه امام مانند ديگر مراجع مخالف اصلاحات ارضى بود. برخى ديگر نيز (مانند آيتالله اكبر هاشمىرفسنجانى، مهدى عراقى و اسدالله بادامچيان) معتقدند امام با اصل اصلاحات ارضى مخالفتى نداشت، بلكه با چگونگى اجرا و مجريان آن مخالف بود. (بنگريد به: «مصاحبه با آيتالله صافىگلپايگانى و آيتالله بدلا»، حوزه، بهار و تابستان 1370، ش 43 و 44، ص 116 و 110؛ مهدى عراقى، ناگفتهها؛ خاطرات مهدى عراقى، ص 153. اكبر هاشمىرفسنجانى، دوران مبارزه: خاطرات، تصويرها، اسناد، گاهشمار، ص 132- 130.)
(5). امام در سالهاى بعد طى مصاحبهاى موضع خود را درباره سه موضوع اصلاحات ارضى، صنعتىكردن مملكت و زنان بهصراحت مورد تأكيد قرار داد: «هدف از اصلاحات ارضى شاه، خصوصاً اين بود كه بازارى براى كشورهاى خارجى- خصوصاً آمريكا- ايجاد كند، اما اصلاحات ارضى كه ما خواستارش هستيم، كشاورز را از محصول كارش بهرهمند خواهد ساخت و مالكانى را كه برخلاف قوانين اسلامى عمل كردهاند، مجازات خواهد كرد. درخصوص صنعتى كردن مملكت، ما كاملًا با اين امر موافقيم، ولى ما خواستار يك صنعت ملى و مستقل هستيم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گيرد، نه يك صنعت وابسته به خارج براساس مونتاژ، نظير صنعتى كه فعلًا در ايران مستقر ساختهاند. سياست شاه از لحاظ صنعتى و كشاورزى، مملكت ما را به نفع قدرتهاى استعمارى به صورت يك جامعه مصرفى درآورده است. درخصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادى آنها نبوده است. برعكس، اسلام با مفهوم زن بهعنوان شيء مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت او را به وى بازداده است. ... ما مىخواهيم كه زنان را از فسادى كه آنها را تهديد مىكند، آزاد سازيم.» (روحالله موسوىخمينى (امام)، صحيفه نور، ج 1، ص 451.)
انديشه سياسى امام خمينى (ره)، ص: 47